نوید شاهد | فرهنگ ایثار و شهادت

برچسب ها - خاطراتی از شهید ایرج عرب سرهنگی
«صبح دیدم مادرم گریه می‌کند و میگوید: «شکمش پاره شده و بردنش اسلام‌آباد. مارش حمله پخش شد؛ عملیات والفجر مقدماتی بود. بعد از یکی دو روز بچه‌ها آمدند ...» نوید شاهد سمنان در سالروز ولادت، در دوبخش خاطراتی از شهید «ایرج عرب‌سرهنگی» را برای علاقه‌مندان منتشر می‌کند که توجه شما را به قسمت دوم این خاطرات جلب می‌کنیم.
کد خبر: ۵۲۴۸۴۱   تاریخ انتشار : ۱۴۰۰/۱۰/۰۷